یادداشت وارده/ داستان دسیما(۲): آنجلوتی وارد می شود…!

صفحه اصلی نسخه موبایل تماس با ما تبلیغات نتایج زنده نویسندگی در سایت

بازی دوستانه

گل های بازی : جرمی منز (دقیقه 23 / آث میلان) - استفان الشعراوی (دقیقه 31 / آث میلان) - کریستیانو رونالدو (دقیقه 35 / رئال مادرید) - استفان الشعراوی (دقیقه 49 / آث میلان) - جان پائولو پاتزینی (دقیقه 74 / آث میلان) کریم بنزما (دقیقه 84 / رئال مادرید)
آث میلان
4
2
رئال مادرید

بازی بعدی رئال مادرید


والنسیا - رئال مادرید
یک شنبه 14 دی 1393
ساعت : 19:30
هفته 17 لالیگا

سرخط خبر ها

جدول لالیگا

امتیاز
بازی
15 - 39
1 - رئال مادرید
16 - 38
2 - بارسلونا
15 - 32
3 - اتلتیکو مادرید
16 - 31
4 - والنسیا
16 - 30
5 - سویا
نویسنده :
تاریخ :10:32

کارلو پس از بازنشستگی رو به مربی گری آورد. وی کار خود را به عنوان دستیار آریگو ساچی در تیم ملی ایتالیا آغاز کرد. سپس به عنوان سرمربی رجینا موفق شد این تیم را از سری بی به سری آ بیاورد. در مقصد بعدی پارما را به نایب قهرمانی لیگ ایتالیا رساند. امری که با توجه به بضاعت این تیم، یک موفقیت بزرگ تلقی میشد. موفقیتی که باعث تمایل مسئولین باشگاه یونتوس به سپردان سکان هدایت این تیم شناخته شده فوتبال ایتالیا به دستان آنچلوتی شد. اما حضور وی در یونتوس چندان موفقیت آمیز نبود تا وی پس از دو فصل جای خود را به مارچلو لیپی بدهد.

در نوامبر ۲۰۰۱ آنچلوتی جایگزین فاتح تریم در تیم بحران زده میلان شد. وی در طی ۸ فصل حضور در این تیم، موفق به کسب دو عنوان قهرمانی اروپا در سال های ۲۰۰۳ و ۲۰۰۷ شد و در سال ۲۰۰۵ نیز نایب قهرمان اروپا شد. به این ترتیب نام او در دو لیست که هر کدام شامل نفرات معدودی میشود قرار گرفت. لیست اول کسانی که هم به عنوان بازیکن و هم به عنوان مربی موفق به کسب قهرمانی اروپا شده اند و لیست دوم مربیانی که دو بار موفق به ایستادن بر بام فوتبال اروپا شده اند.

مربی ایتالیایی پس از حضور با ثبات در میلان، راهی لندن شد تا هدایت تیم چلسی را به عهده گیرد. وی در سال اول موفق به فتح لیگ برتر انگستان شد و جام حذفی را نیز تصاحب کرد. اما در سال دوم موفقیت چندانی به دست نیاورد و از سمت خود برکنار شد.

مقصد بعدی کارلو، هدایت پروژه ای جدید و هیجان انگیز در فرانسه بود. جایی که مالک عرب باشگاه پاری سن ژرمن با هزینه های گزاف موفق به جذب بازیکنان بزرگی شده بود و با سپردن هدایت این پروژه به دستان مربی با تجربه و باهوشی نظیر آنچلوتی قصد ایجاد قطب جدیدی در فوتبال اروپا داشت. پروژه ای که با موفقیت خوبی مواجه شد. از طرفی کارلو تیم پاریسی را پس از ۱۹ سال به قهرمانی لیگ فرانسه رساند و از طرف دیگر این تیم به مرحله یک چهارم نهایی لیگ قهرمانان اروپا رسید و پس از کسب دو تساوی در برابر تیم مدعی بارسلونا، با سری افراشته از این جام معتبر خداحافظی کرد. اما علی رغم موقعیت خوب کارلو در پایتخت فرانسه، وی رضایت چندانی از کار در باشگاه پی اس جی نداشت. مشکلات از جایی شروع شد که در اواسط فصل تیم آنچلوتی با سه شکست متوالی مواجه شد و ضمن به خطر افتادن جایگاه تیمش در جدول لیگ فرانسه( ایستادن در رتبه چهارم)، از جام حذفی نیز کنار رفت. در آن زمان مالک قطری باشگاه با دادن یک اولتیماتوم به مربی خود، خواهان تغییر سریع وضعیت تیم شد و حتی نام مورینیو را نیز به عنوان گزینه جانشینی آنچلوتی مطرح کرد. در آن زمان کارلو در مصاحبه ای مورینیو را مانند گیوتینی بر بالای سر خود توصیف کرد! اما به ناگهان اوضاع تغییر کرد و پی اس جی روند رو به رشد خیره کننده ای را در پیش گرفت. هرچند که این روند باعث نشد آنچلوتی ناراحتی خود از صبر کم مدیریت باشگاه را فراموش کند و نارضایتی وی از رفتار مسئولین باشگاه مشخص به نظر میرسید. به همین دلیل زمانی که مسئولین باشگاه رئال مادرید اسپانیا با مربی ایتالیایی وارد مذاکرات شدند، وی تردیدی برای جدایی از پی اس جی نداشت و تلاش مسئولین باشگاه فرانسوی نیز نتوانست وی را متقاعد به ماندن در پاریس کند.

سرانجام پس از کشمکش های فراوان، در تابستان ۲۰۱۳ کارلو آنچلوتی قرارداد سه ساله ای را با پر افتخار ترین تیم اروپا به ثبت رساند. کارلو در حالی به پایتخت اسپانیا آمد که کارنامه درخشانی را در دست داشت:

از ۲۰۰۱ تا ۲۰۰۹ به عنوان سرمربی میلان با کسب ۵۷٫۶% پیروزی

از ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۱ به عنوان سرمربی چلسی با کسب ۶۳٫۲% پیروزی

از ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۳ به عنوان سرمربی پاری سن ژرمن با کسب ۶۳٫۲% پیروزی

قهرمان لیگ قهرمانان اروپا: ۲ بار

قهرمان سوپرجام اروپا: ۲بار

قهرمان سری آ: ۱ بار

قهرمان جام حذفی ایتالیا: ۳ بار

قهرمان سوپرجام ایتالیا: ۱ بار

نایب قهرمان سری آ: ۴ بار

قهرمان لیگ برتر انگلیس: ۱ بار

قهرمان جام حذفی انگلیس: ۱ بار

قهرمان سوپرکاپ انگلیس: ۱ بار

قهرمان لیگ فرانسه: ۱بار

قهرمان جام باشگاه های جهان: ۱ بار

قهرمان جام یوفا اینترتوتو: ۱ بار

ماموریت مربی جدید در رئال مادرید چه بود؟

بی شک مشکل رئال مادرید ریشه در مسائل فنی و تاکتیکی نداشت. کمتر کسی در جهان فوتبال منکر توانایی های فنی و هوش مدیرتی ژوزه مورینیو میباشد. در زمان فسخ قرارداد مرد پرتغالی با باشگاه رئال، کارنامه وی  به خوبی نمایانگر این موضوع بود که وی برترین مربی ۱۰ سال اخیر فوتبال جهان بوده است. از نظر آماری مورینیو عملکرد بسیار خوبی در رئال داشت و توانست در عرض سه سال به بهترین رکوردهای تاریخ باشگاه نزدیک شود و حتی از بسیاری از آنها عبور کند. اما گذشته از تمام این مسائل، در مادرید کمتر کسی از جدایی مورینیو ناراحت شد! چرا که همگان گمان میکردند دوران وی در پایتخت اسپانیا به سر آمده است. برای یافتن علت این امر، نیاز است تا مرور سریعی بر حضور سه ساله آقای خاص در پایتخت اسپانیا داشته باشیم تا با مشخص شدن علل ناکامی وی در راضی کردن مادریدیسموها، ماموریت سرمربی جدید کهکشانی ها مشخص گردد.

در تابستان سال ۲۰۱۰ ژوزه مورینیو در حالی هدایت پر افتخارترین تیم اروپا را بر عهده گرفت که این تیم تا حدود بسیار زیادی از نام و اعتبار خود فاصله گرفته و تبدیل به یک تیم درجه دو اروپایی شده بود. از طرف دیگر، رقیب دیرینه آنها یعنی بارسلونا تحت هدایت پپ گواردیولا در آرمانی ترین شرایط تاریخ خود به سر میبرد و بر فوتبال اروپا حکمرانی قاطعانه ای داشت. ساختار فنی و مدیریتی بارسلونا تحسین بسیاری از کارشناسان و فوتبال دوستان را به همراه داشت و در نقطه مقابل آن، تزلزل ساختاری باشگاه رئال مادرید موجی از انتقادها و شبهه ها را در پیشاپیش این باشگاه قرار داده بود. در چنین شرایطی قبول هدایت پروژه دوم کهکشانی ها، علاوه بر یک افتخار بزرگ، یک ریسک بزرگ نیز به حساب می آمد. ریسکی که یک طرف آن  ریشه در سابقه شکست پروژه کهکشانی های یک و جایگاه بسیار متزلزل مربیان رئال در سال های اخیر داشت و سوی دیگر آن در تقابل با رقیب دیرینه ای که در بهترین شرایط ممکن بود ، ریشه داشت.

در چنین شرایطی مورینیو به عنوان مردی که پس از کسب یک سه گانه تاریخی با اینتر، بار دیگر توان فنی بالای خود را به همگان ثابت کرده بود به پایتخت اسپانیا آمد تا با این چالش بزرگ مواجه شود. رئال مادرید در آن زمان صاحب بهترین بازیکنان وقت فوتبال جهان بود و ماموریت آقای خاص مدیریت و فرماندهی منظم این نفرات بود. به طور مشخص در آن زمان برای هواداران رئال مادرید ثابت شده بود که داشتن بازیکنان بزرگ ضامن موفقیت تیم نیست. چرا که در دهه اخیرسپیدپوشان مادرید همواره از نظر داشتن بازیکن یکی از مدعی ترین تیم های اروپایی بود، اما در نهایت موفق به کسب نتایج مطلوبی نمیشد.

مورینیو لالیگای اول را در حالی به بارسلونا واگذار کرد که در اوایل فصل امتیازات زیادی را از دست داد. وی علت این امر اینطور بیان کرد: ما در ابتدای راهی هستیم که بارسلونا در آخر آن است. توجیهی که مورد پذیرش بسیاری از کارشناسان نیز قرار گرفت. رئال برای پخته شدت نیاز به زمان داشت و با گذر زمان ساختار این تیم مسنجم تر گردید. اما در نهایت تیم مرد پرتغالی با کسب ۹۲ امتیاز، تنها ۴ امتیاز با یکی از آماده ترین تیم های سالیان اخیر فوتبال جهان اختلاف داشت. تیمی که در نهایت با پیروزی مقتدرانه در فینال لیگ قهرمانان اروپا در برابر قهرمان انگلیس، بر بام فوتبال اروپا ایستاد.

لالیگای دوم مورینیو، لالیگای رکوردها لقب گرفت. رئال برای اولین بار در تاریخ لالیگا به رکورد ۱۰۰ امتیاز رسید، با ۱۲۱ گل زده برترین خط حمله تاریخ باشگاه را رقم زد و با ۱۵ پیروزی رسمی پیاپی به رکورد تاریخی میگل مونیز در زمینه بردهای متوالی رسید.

اما  لالیگای سوم مرد پرتغالی چندان موفقیت آمیز نبود. رئال فصل را بحرانی آغاز کرد و در همان ابتدا امید اکثر هواداران به یاس تبدیل شد. امری که هم تصمیمات غلط کادر فنی در آن موثر بود و هم بی انگیزگی و اشباع شدن بازیکنان از افتخارات درخشان فصل قبل تاثیر زیادی بر آن گذاشته بود. اما نباید این را فراموش کرد که در نهایت تیمی قهرمان شد که موفق به کسب ۱۰۰ امتیاز در لالیگا شد. لالیگایی که در ظاهر دو قطبی بود، اما به طور کلی در بالاترین سطح سالیان اخیر خود قرار داشت. چرا که نمایندگان اسپانیا بر خلاف گذشته در سالیان اخیر نمایش بسیار خوبی در اروپا داشتند و بیشترین سرمایه گذاری ها برای جذب بازیکنان و مربیان بزرگ در این لیگ صورت میپذیرفت. با همه این اوصاف رئال در جدول نیم فصل دوم بالاتر از بارسلونا قرار گرفت تا هواداران این تیم حسرت امتیازهایی را بخورند که در نیم فصل اول به سادگی از  دست رفتند.

مورینیو در کوپا دل ری نیز عملکرد خوبی داشت. در سال اول یک یک فینال تاریخی قهرمان وقت لالیگا و لیگ قهرمانان اروپا را شکست داد تا رئال پس از ۱۸ سال در این جام قهرمان شود. در سال دوم در مجموع دو بازی رفت و برگشت با بی عدالتی توسط بارسلونا حذف شد و در سال سوم با انتقام از بارسلونا بار دیگر به فینال رسید. اما این بار خستگی بیش از حد حاصل یک فصل فرسایشی، عدم اتحاد و انگیزه کافی در تیم و البته تیرک هایی که مانع از ورود توپ به دروازه حریف میشدند، باعث گردید تا رئال فینال کوپا را به رقیب همشهری خود، اتلتیکو مادرید واگذار کند.

کانون توجه مادریدیسموها نه لالیگا بود و نه کوپا دل ری. آنها تنها قهرمانی در لیگ قهرمانان اروپا را از آقای خاص خواستار بودند. مورینیو در سال اول حضور خود موفق به شکستن طلسم ۸ ساله حذف رئال از مرحله یک هشتم نهایی شد. رئال در آن سال به نیمه نهایی رسید و پس از مواجهه با فاجعه بار ترین قضاوت های سالیان اخیر فوتبال در هر دو بازی رفت و برگشت، در نیمه نهایی حذف شد. مرد پرتغالی در سال دوم نیز رئال را به نیمه نهایی رساند و این بار در ضربات پنالتی اسیر بخت بد گشت و با این جام خداحافظی کرد. در سال سوم حضور آقای خاص در مادرید، لیگ قهرمانان تنها خواسته همه بود. اما این بار نیز رئال توسط یک تیم آلمانی از رسیدن به فینال باز ماند. رئال بازی رفت را به طور عجیبی واگذار کرد و در بازی برگشت تنها به یک گل دیگر برای کسب مجوز حضور در فینال نیاز داشت. اما با شنیده شدن سوت پایان دیدار تنها حسرت از دست رفتن موقعیت های طلایی ابتدای بازی بر دل مادریدیسموها باقی مانده بود.

مهم ترین ویژگی تیم مورینیو بازگشت روحیه پیروزی به ساختار تیم بود. رئال مدت ها زیر سایه بارسلونا قرار داشت و سال ها بود که در برابر نام های بزرگ اروپا به مشکل بر میخورد. اما مورینیو حتی در فصل نه چندان درخشان پایانی خود نیز تیم های بزرگی نظیر بارسلونا و منچستر یونایتد را در زمین خود وادار به شکست کرد و بارها بازی باخته را با برد تعویض کرد تا نشان دهد روحیه جنگندگی را به خوبی به تیم خود تزریق کرده است. در نهایت مورینیو در حالی مادرید را ترک کرد که بارسلونا در ۵ دیدار اخیر خود در برابر سپید پوشان مادرید موفق به پیروزی نشده بود.

در مجموع رئال پس از انجام ۱۱۴ بازی در لالیگا به ۸۷ برد، ۱۶ تساوی و تنها ۱۱ شکست رسید. با نظر گرفتن شکست های ساده و بی مورد رئال این آمار میتوانست بسیار درخشان تر باشد. در جام حذفی از مجموع ۲۴ بازی رئال صاحب ۱۶ برد، ۴ تساوی و ۴ شکست شد و در لیگ قهرمانان باشگاه های اروپا نیز به ۲۴ برد، ۷ تساوی و ۵ شکست دست یافت. این آمار نشان میدهد رئال مورینیو پس ازبایرن مونیخ دومین تیم برتر اروپا طی حضور سه ساله وی در پایخت اسپانیا بوده است. کمی خوش اقبالی بیشتر میتوانست مرد پرتغالی را از نظر تعداد جام نیز در وضعیت بسیار خوبی قرار دهد.

به این ترتیب مورینیو در طی سه فصل موفق به قرار گرفتن در فهرست برترین مربیان تاریخ رئال مادرید شد. تاریخی که همواره درخشان ترین تاریخ در باشگاه های اروپا بوده و نزدیک شدن به افتخارات آن امری مشکل است.آقای خاص در حالی موفق شد  خود را به رکوردهای خاص میگل مونیز مربی اسطوره ای سال های دور رئال نزدیک کندکه وی برای دستیابی به این رکوردها به ۱۳ فصل زمان نیاز داشت.

رئال مورینیو در ۱۷۸ بازی رسمی ۴۷۵ گل به ثمر رساند. یعنی ۲٫۶۶ گل در هر بازی که آماری بسیار خوب تلقی میشد. آماری که اگر با دقت بیشتر مهاجمین رئال به خصوص در فصل سوم همراه بود، به مراتب خیره کننده تر نیز میشد. از نظر دفاعی نیز تیم مورینیو با دریافت ۱۶۸ گل به طور میانگین در هر بازی کمتر از یک گل دریافت کرده بود این رقم نیز با توجه به ساختار دفاعی تیم، عالی محسوب میشود.

از زمان پیوستن مورینیو به رئال ارزش اقتصادی این باشگاه سه برابر شد و این باشگاه توانست بار دیگر در صدر فهرست ارزشمندترین باشگاه های جهان قرار گیرد. در زمان آمدن آقای خاص به مادرید، رئال ۱۳۲۳ میلیون یورو ارزش داشت که این رقم در پایان دوره وی به ۳۳۰۰ میلیون یورو رسید.

بار دیگر به سوال ابتدایی خود باز میگردیم. اگر مورینیو صاحب چنین آمار درخشانی است، پس چرا دوران وی در اسپانیا به پایان آمد؟ و لزوم حضور مربی جدید چه بود؟

آنچه باعث گره خوردن کار مورینیو در رئال شد، درگیری های بیش از حد وی با مطبوعات، هواداران و بازیکنان بود. امری که فلورنتیو پرس نیز در کنفرانس خبری خود به آن اشاره کرد و علت جدایی مربی پرتغالی را افزایش بیش از حد فشارها و غیر قابل کنترل شدن آن نامید.چرا که درگیری های پیاپی آقای خاص با مطبوعات و تیم های حریف تیتر اول اکثر مطبوعات را تشکیل میداد و این موضوع برای هواداران رئال غیر قابل تحمل شده بود. مادریدیسموها اعتقاد داشتند مورینیو با جنجال های خود تیم را به حاشیه برده و مانع تمرکز بازیکنان بر روی بازی های پیش رو شده است.

قسمت مهمی از حملاتی که از جانب هواداران و مطبوعات متوجه آقای خاص بود، ریشه در نادیده گرفتن باشگاه رئال مادرید توسط ژوزه مورینیو داشت. چرا که وی همواره از علاقه خود به لیگ برتر انگلیس و چلسی سخن میگفت و با تمجیدهای فراوان از خاطرات خوش خود در اینتر، عملاً رئال را نادیده میگرفت. مورینیو همواره از آرزوی خود برای کسب سومین جام قهرمانی اروپا سخن میگفت، امری که موجب برانگیخته شدن خشم مادریدیسموها میشد. چرا که آنها میخواستند مربی تیمشان به دنبال دهمین قهرمانی تیمشان باشد، نه سومین قهرمانی خودش.

اما بزرگترین مشکل مورینیو درگیری های زیاد او با مربیان، بازیکنان و تیم های حریف یا چالش های های وی در برابر داوران و مطبوعات نبود. مشکلات مرد پرتغالی ریشه در خانواده خود داشت، یعنی رختکن تیم. جایی که وی اعتماد و هم دلی سایر اعضاء تیم را از دست داده بود و فقط تعداد اندکی هنوز به او باور داشتند.

اصلی ترین چالش مورینیو ایکر کاسیاس بود. دروازه بان مقدس و اسطوره ای رئال که در کمال ناباوری پس از کسب پنج دوره عنوان برترین دروازه بان سال توسط مورینیو به روی نیمکت تبعید شد. اتفاقی که خشم بسیاری از مادریدیسموها را بر انگیخت و موجب شد مورینیو عملاً بخش زیادی از حمایت خود را در سکوهای ورزشگاه برنابئو از دست بدهد.

اما درگیری مورینیو با بازیکنان تنها به کاسیاس ختم نمیشد. آقای خاص در پایان دو بازی اوزیل را شدیداً مورد انتقاد قرار داده بود، راموس را به خاطر حمایت از اوزیل بر روی نیمکت نشاند، دی ماریا را متهم به کم کاری از زمان افزایش دستمزدش کرده بود، کوئنترائو را به دلیل تاخیر در تمرینات به شدت مواخذه کرد، پس از بازی با والنسیا در جام حذفی به دلیل انتقاد تاکتیکی از کریستیانو رونالدو با وی درگیری لفظی پیدا کرد و په په را در پایان فصل به دلیل انتقاد علنی از سرمربی سکو نشین کرد. تمام این چالش ها موجب شد تا وجهه مربی پرتغالی هر روز در نزد بازیکنان کم رنگ تر شود و یک پارچگی تیم از هم گسسته شود. اتفاقی که در پایان فصل توسط برخی از بازیکنان مورد تایید قرار گرفت.

به گفته اکثر صاحب نظران ماموریت جدید مربی رئال مشخص بود; برقراری مجدد آرامش در تیم، آشتی مجدد با هواداران و مطبوعات و یک پارچه کردن ساختار باشگاه. به عبارتی بیش از آنکه بُعد فنی مربی جدید مورد توجه باشد، توان مدیریتی و شخصیت وی در کنترل بحران ها در کانون توجه همگان قرار داشت.

رئال مادرید میتوانست حتی با حفظ ساختار خود، به عنوان قدرت اول فوتبال اروپا خود را مطرح کند. این موضوع به وضوح در کنفرانس خبری فلورنتیو پرز نیز عنوان شد. مدیر باشگاه ضمن اعلام خبری خداحافظی مورینیو در مورد مربی آینده رئال گفت که برایشان مهم است مربی بعدی بتواند دستاوردهای مثبت باشگاه را حفظ کند. امری که قبلاً در آن ناکام بودیم و آنها را از دست دادیم.

اما اگر مربی جدید اقدام به ترمیم برخی کاستی های تیم میکرد ( مانند یک تمام کننده کامل در نوک خط حمله و یا رفع ضعف دفاعی تیم)، به طور حتم پیمودن مسیر موفقیت برای این تیم بسیار ساده تر انجام میپذیرفت. این هدف( حفظ قدرت تیم و ترمیم کاستی ها)، دومین ماموریت مربی جدید تیم مادریدی بود. ماموریتی که البته تا حدود زیادی تحت الشعاع ماموریت اول قرار داشت و حساسیت کمتری روی آن ایجاد شده بود.

به این ترتیب آنچلوتی به عنوان مردی که ضمن توانایی های فنی و تاکتیکی بالا، دارای کوله باری از تجربه و روحیه ای آرام و بدون حاشیه بود پای به پایتخت اسپانیا گذاشت تا چالش بزرگی را پیش رو داشته باشد.


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: